بنام خدایی که عاشقان را آفرید
در شهر
دیدم صحنه ای را
بدار
آویختند، عاشقی را
بگفتا؛ او به مردمان:
خداحافظ، ای عاشقان
من اگر چنین بوده ام
که تنها همین بوده ام
و اگر چراغِ راه دلی بوده ام
که آنهم بسی بی انتها بوده ام
جایتان بدون من، امن است بعد از این
پس بدینگونه بمانید و بمانید در امان
***************************
قولی داده بوده ام برگشت
ناپذیر
دلی داده بوده ام چون دل پذیر
حسی داده بوده ام وصف پذیر
پس این شعر کوزه گونه ام را نیز
از خشت رس تن این حقیر بپذیر
*******************
بنده کوچک خدا؛ داریوش دوسرانی
http//:tavabam.tebyan.net