آن خال لب یار
مرا، اسیرم کرده
و در دل خود او مرا، بیقرارم کرده
راستی و درستی
را او مرا، به سرم آورده
و با ما جام می
اش، مست مستم کرده
با شمعُ گلُ
پروانه ای او مرا، مسخم کرده
و با رقص کنانش
او مرا، خامم کرده
با دو دست خود
او مرا، گرفتارم کرده
و با زیرکی نیز
او مرا، مومم کرده
از حق که نگذریم
او مرا، لطفم کرده
اما ما نیز
برایش، جانمان را نثار کرده
تنظیم شعر:
داریوش دوسرانی