27 رجب مبعث حضرت رسول اكرم ( ص ) و آغاز نزول تدريجي قرآن كريم است ، اما در همه حال نداي آسماني خداوند تبارك و تعالي ، در ذهن و انديشه پيامبر اسلام و پس از ايشان براي تمامي انسانهاي روي زمين اينگونه بوده است :
وقتي تو مرا در قلب خود داري ، براي ديدنم بي تابي نكن كه هيچوقت با چشمانت مرا نخواهي ديد ، ولي اگر مرا در قلبت حس كني ، آنوقت ايمان داشته باش كه من در كنارت هستم...
سلام به چهره زيبايت ، تو اي رسول والا
سلام به انديشه ات ، تو اي راهنماي دلها
سلام به مهربانيت ، تو اي عاشق انسانها
سلام به راه والايت ، تو اي نشانه ي راهها
تو آمدي پيام يكتا پرستي را ، به من آموختي
تو آمدي ياد خدا و ياد هم بودن را ، در من دوختي
تو آمدي راه سعادت و كمال را ، در من نشاندي
تو آمدي عشق و زندگي را ، در من پوشاندي
تو اي والاترين انسانها ، مبعوث شدنت بر تو مبارك
تو اي الگوي اخلاق و پاكي ، در ياد دلي كه باز مبارك
مبعث خاتم الانبياء ، رسول خدا ، محمد مصطفي ( ص ) بر تمامي مسلمانان و شيفتگان ايشان مبارك باد...
با تشكر از صبر و حوصله شما
داريوش دوسراني ( tavabam )
با سلامي به گرمي به ياران گرامي
دوباره ما باز آمده ايم به همين جايي كه مي بايست مي آمديم يعني به همين دنياي مجازي پيش ساخته خودمان تا بار ديگر و با همديگر بتوانيم از فاصله هاي دور دلهايمان را به هم نزديك كنيم . اينجانب از سروران گرامي خودم مدتي را كه بدليل گرفتاري و بيماري در حضورشان نبوده ام پوزش مي طلبم . هر چند در اين مدت تمامي سروران گرامي را در ذهن داشته ام و به ياد بوده ام اما بدون اغراق بايد بگويم كه ارتباط داشتن با شما عزيزان آنهم بدين صورت در خود لذت ديگري دارد كه بغير از اين گفته توصيف ديگري نمي توانم براي آن بيابم . براي من چه افتخاري بالاتر از اين است كه تاكنون دوستاني همچون شما را داشته ام و با كمال سپاسگزاري از شما عزيزان كه در اين مدت كمال لطف را بر من داشته ايد و با با نظرات خودتان مرا بسوي خود جذب كرده ايد . دوستان گرامي ، تصاحب يك دل كار سختي است اما سخت تر از آن جذب جمع دلهاست كه به رضايت طلبيدن هر كدام همت فراواني را مي طلبد و بدين منظور با شعري كه به تازگي براي شما صاحب دلان تنظيم نموده ام اميدوارم توانسته باشم رضايت تك تك دلهاي شما را بدست آورده باشم ، انشاءالله...
آن روز كه من يافتمت
به دام تو افتادمت
هر روز كه من نخوانمت
به فكر تو من بودمت
هر روز كه من به يادمت
در ذهن باشم كنارمت
آن روز كه من نبينمت
كه من باشم بيمارمت
با پا آيم به سويمت
ترا گيرم به دستمت
نگاه كنم نگاهمت
بگير مرا تو مشتمت
پذير مرا در حسمت
تا من روم در روحمت
كه من ترا پذيرمت
با اين جانم و قلبمت
با تشكر از صبر و حوصله شما
تنظيم شعر : داريوش دوسراني