خدایا؛ همه
راهها را به من نشان بده
تا خودم
را امتحان کنم
من اسیر مردابی شده ام
من گرفتار سرابی شده ام
من به دام سیلابی شده ام
من در بند گردابی شده ام
من با طوفانها زاده شده ام
و همچون کوهی سخت شده ام
من با بلایا آبدیده شده ام
اما دیگر کم طاقت شده ام
دیگر از خود بیخود شده ام
زیرا در اینجا تنها شده ام
حالا با کاروانی همراه شده ام
و با بینوایی همنوا شده ام
آخر راه نیز بیقرار شده ام
گویی با خودم همکلام شده ام
فکر میکردم عاشق شده ام
اما می گویند دیوانه شده ام
تنظیم شعر: داریوش دوسرانی (TAVABAM)