معرفی وبلاگ
خداوندا؛ ميخواهم هماني شوم كه تو خواهي / نه هماني كه شوي برايم و من ميخواهم ! / خواهان آنم كه شوم برايت و تو خواهي / خواست من همان شود كه تو ميخواهي............................. *************************** منم آن شاعر تواب كه در آخر عمر / روي قله ي پر از قافيه ها / و تو مسجدي پر از خاطره ها / گاهي سجده و گاهي يه نيم نگاه / و بدنبال پر از حساي خوب / با لغاتي كه نشان دهد يادي به اوست / بنويسم شعري نو رو چكنويس / تا خدا گويد : تو اي بنده من / تو در اين جاي قدمگاه / فقط از ما بنويس ( تنظيم: داريوش دوسراني )
دسته
محرم و صفر
ادبستان
معلم و آموزه هایش
نماز ستون دین
رایانه، موبایل و فنی
حرفهای دین 2
حرفهای دین 1
هنر زنان ایرانی
پزشکی و سنتی
خبر و ورزش
از هر دری سخنی
لینکستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 180940
تعداد نوشته ها : 143
تعداد نظرات : 163
Rss
طراح قالب

 

  من هميشه تنهاييم را ؛

  با تنهايي قسمت مي كنم

  تو اگر ميبيني كه من تنهايم !

 چونكه تنهايي ؛

  نمي خواهد تنهاييم را ؛

  تنها بگذارد

  تنها در تنها بودن مي توانم

  به ياد تنهاترينم باشم

  و آنهم تنها تو...

؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛

  گفته بودمت : تو فقط تنها مني

  گفته بودمي : تو فقط تو از مني

  گفتمت : من فقط يه قاليم

  گفتمي : مرا ببين چه عاليم

  بگفتم : من ديده ام به روي توست

  بگفتي : و دست من در دست توست

  چونكه گفتم : عشق من مثل فرهاد بود

  و چه زيبا تو گفتي : در منم شيرين بود

؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛

  جهان جاي تغيير است ، نه تقدير

  و تقدير چنين است

؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛

  اي دوست ، مظلوميت من سكوت من است

  هر آنكس كه نفهميد ، بدان فرياد من است

  تنظيم : داريوش دوسراني ( tavabam )

دسته ها :
پنج شنبه 10 1 1391 5:19

  روزي ، از همين روزها

  باز ميمانم ، در اين روزها

  مرا چه حاصل ، تو اي غمها

  به انتظارم نشستم ، در اين سالها

  ديگر به كه گويم ، من اين رازها

  كه همنوا كندم ، با اين سازها

  آخر پُر باريده ام ، من اين اشكها

  چرا نديده ام ، من اين دردها

  وقت نيست مرا ، تو اي غمها

  رها كن تو مرا ، با اين حرفها

  عمر گرفته اين تنم ، در اين زخمها

  كه با خود ببرد مرا ، همين طوفانها

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

دسته ها :
پنج شنبه 10 1 1391 5:1

  ما بدنيا آمده ايم ، كه دنيا را ببينيم

  نيامده ايم بدنيا ، كه دنيا را بگيريم

  اين منزلگه ، مكان زندگي است و با خدا راز و نياز

  نه جاي تفرجگاه ، و نه جاي تاخت و تاز و يا حرص و آز

  مرا با دنيا ديده ، و همراه با او دلخوش است

  دنيا طلب را به حالش واميگذارم ، كه حال او ناخوش است

  تو اي دنيا طلب ، بگذار كه من نفسي تازه كنم

  رد شو و برو كه با ديده ام ، صفايي تازه كنم

  تنطيم شعر : داريوش دوسراني

دسته ها :
پنج شنبه 10 1 1391 4:49

  ما كه ا ز شانس دگر چيزي نديديم ، زياد ناخوشيم !

  دلمان را به چه بنديم ؟ كه باز ناخوشيم !

  دل اگر داشت طلب ، بدهكاري به دلدار نداشت

  وانچه خود داشت ، ز بيگانه تنمايي نداشت

  حاصل اين همه رنج و در اين كنج قفس ، و جوابش چي بود ؟

  حاصل اين همه رنج و در آن نفس نفس ، بگو سودش چي بود ؟

  ما كه بي باده و مي ، فارغ از ميكده ها مست شديم

  ما كه با اهل دگر ، فارغ از هر چه كه هست نيست شديم

  ما كه از شانس دگر چيزي نديديم ، زياد ناخوشيم !

  دلمان را به چه بنديم ؟ كه باز ناخوشيم !

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

دسته ها :
پنج شنبه 10 1 1391 4:21

  هر آنكس كه مرا درك نكرد ، ندانست كه من ميدانم

  هر آنكس كه مرا با چشم نديد ، ندانست كه من بينايم

  هر انكس كه با من نخنديد ، ندانست كه من خندانم

  هر آنكس كه با من نگرييد ، ندانست كه من گريانم

  و تو اي تنهايي من ، تو ميدانستي كه من تنهايم و تو ديدي

  و تو اي سايه من ، تنها تو بودي همسايه من و من نديدمت

  ديگر مرا با شماها دلخوش است ، و دل سپردم به شما

  چونكه نامري حالش ناخوش است ، و من سپردم به خدا

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

دسته ها :
پنج شنبه 10 1 1391 3:24

  سكوت كن اي عشق ، سكوت كن

  داستا ن پر از رنگ و لعابت ! ، دنيايي را پر تلاطم كرد

  سكوت كن ، بخاط رنج آدمهايي  كه بيقرارند

  و در دنياي طوفانيت ، آرامش را طلب مي كنند

  بارها گفته اي ، دلتنگي بس است و عاشقي بايد كرد

  اما چه سود ؟ كه در پايانت رنج فراواني است

  اي عاشقان ، عشق را در اين زمانه اينگونه نبينيد

  چون عشق در ترانه ، همان رفيق نميه راه است

  شايد زندگي ، جرياني داشته باشد از براي ما

  و يا در خودكارم ، كه جوهري دارد از براي خود

  ولي آنهم پايانيست , كه انتهايش تنهايي ست

  حالا من نيز تنهايم ، و سكوت آرامش من

  سكوت كن اي عشق ، سكوت كن

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam ) 

دسته ها :
پنج شنبه 10 1 1391 3:2

  روزگاري نامناسب / مردماني بي مناسب

  گرايش به مناصب / سرخوش به مكاسب

  فخرها شده كبكب / بادها گشته غبغب

  قلبها شده مغلوب / اخلاق به مصلوب

  چشمها شده بي خواب / سازش به هر تاب

  اندرز شده با عيب / پندار به معايب

  معارف به عجايب / گفتار به تعجب

  منكر شده واجب / گدايي به مواجب

  دزدي شده با طيب / كردار به مطايب

  جانها شده بر لب / مدهوش به آن تيب

  راهم شده ميراب / تا لب بشه سيراب

  من آمده ام يا رب / يا رب تو رهياب

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

دسته ها :
پنج شنبه 10 1 1391 1:33

  هر روز و هر شب / جان آمده بر لب

  شرگشته لبالب / سرشار به آن تب

  شعرم شده تكذيب / حرفم شده كاذب

  ما هم شديم با عيب / فراوان به معايب

  چشمها به تعجب / صورها به عجايب

  دلها همه سر صعب / كارها به مصايب

  غمهام رو مُركب / دستهام رو به مَركب

  راهم شده بي تاب / اميد به دل تاب

  رويم سوي مهتاب / سويم رو به آفتاب

  ذهنم شده يا رب / يا رب تو برتاب

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

دسته ها :
پنج شنبه 10 1 1391 1:17

من كه دلدار ندارم / به كي بايد دلبر كنم ؟

  من كه ياري ندارم / به كي بايد ياور كنم ؟

  من كه حرفي ندارم / به كي بايد گفتار كنم ؟

  من كه پندي ندارم / به كي بايد پندار كنم ؟

  من كه واله ندارم / چرا بايد چاره كنم ؟

  من كه هاله ندارم / چرا بايد سايه كنم ؟

  من كه شادي ندارم / در من چرا شعف باشد ؟

  من كه نايي ندارم / در من چرا نفس باشد ؟

  اما من اميد دارم / سويي از نور دارم

  كه آخر يكي دارم / و فقط خدا دارم

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam ) 

دسته ها :
پنج شنبه 10 1 1391 1:10

  يارم قدحي در دست / بي شك شده بود سرمست

  كوچ كرد از اين وادست / از دير مُغان ره جست

  با من نگشت همدست / چون من بوده ام تنگدست

  ما دلبري گل در دست / ما را كرده بود يك پست

  من فقر بودم اي دوست / نايم شده بود يك پوست

  يارم بوده بود اينست / منفي شده بود بودست

  آخر كه سخن اينست / اين يار چه شد اينست ؟

  اينك كه چنين است / خداوند تعالي ، برايم رحيم است

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

چهارشنبه 9 1 1391 23:59
X