معرفی وبلاگ
خداوندا؛ ميخواهم هماني شوم كه تو خواهي / نه هماني كه شوي برايم و من ميخواهم ! / خواهان آنم كه شوم برايت و تو خواهي / خواست من همان شود كه تو ميخواهي............................. *************************** منم آن شاعر تواب كه در آخر عمر / روي قله ي پر از قافيه ها / و تو مسجدي پر از خاطره ها / گاهي سجده و گاهي يه نيم نگاه / و بدنبال پر از حساي خوب / با لغاتي كه نشان دهد يادي به اوست / بنويسم شعري نو رو چكنويس / تا خدا گويد : تو اي بنده من / تو در اين جاي قدمگاه / فقط از ما بنويس ( تنظيم: داريوش دوسراني )
دسته
محرم و صفر
ادبستان
معلم و آموزه هایش
نماز ستون دین
رایانه، موبایل و فنی
حرفهای دین 2
حرفهای دین 1
هنر زنان ایرانی
پزشکی و سنتی
خبر و ورزش
از هر دری سخنی
لینکستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 175383
تعداد نوشته ها : 143
تعداد نظرات : 163
Rss
طراح قالب

بسمه تعالي

 

بنام خداوند بخشنده و مهربان

كه تا نفس هست عبد اويم همچنان

گر از اين دنيا روم به آخرت پروازكنان

بار ديگر تا قيامت عبد اويم همچنان

 

  مادرم بود چون ابر سپيد

 

مادرم بود چون ابر سپيد

از كجا مانند او آمد پديد

او كه در رخ زيبا همچو خورشيد

سايه اش بود برايم پُر از مهر و اميد

و خداوند؛ از روح خود بر او دميد

تا با نام «ربابه» بر خود ببالد مدت مديد

گرچه از پروردگار بال پرواز گرفت به رنگ سفيد

اما افسوس كه من دركش نكردم از برم زود پر كشيد

---------------------------------------------------------------------------------------

«ابر سپيدم، خالق عشق بود»

 

مادرم ابر سپيد بود در اين عرش برين

از كجاي آسمان پيدا كنم من اينچنين

همچو او را من كجا يابم در اين افلاكيان

تا مرا دلگرم كند و مداوم همچنان

من كه عاجز مانده ام از رفتنش در اين جهان

و در اينجا؛ من كه تنها مانده ام در اين ميان

از صفاتش من چه گويم كه او وصفش كمه

او كه تنها مهربان بود با همه و نصيب گشت بر همه

زير پاي مادرم برپا شده دشت بهشت

اي خداي مهربان محفوظ نگهدار تو اين خالق عشق

 

****************************

آري؛ امروز روز عزاي من است و سايه سعادت ديگر بر سرم نيست.

1391/6/16 روز پنج شنبه، ساعت 8:50

 

تنظيم شعرها: داريوش دوسراني (tavabam)

شنبه 25 6 1391 16:46
X