بسمه تعالي
بنام خداوند بخشنده و مهربان
كه تا نفس هست عبد اويم همچنان
گر از اين دنيا روم به آخرت پروازكنان
بار ديگر تا قيامت عبد اويم همچنان
مادرم بود چون ابر سپيد
مادرم بود چون ابر سپيد
از كجا مانند او آمد پديد
او كه در رخ زيبا همچو خورشيد
سايه اش بود برايم پُر از مهر و اميد
و خداوند؛ از روح خود بر او دميد
تا با نام «ربابه» بر خود ببالد مدت مديد
گرچه از پروردگار بال پرواز گرفت به رنگ سفيد
اما افسوس كه من دركش نكردم از برم زود پر كشيد
---------------------------------------------------------------------------------------
«ابر سپيدم، خالق عشق بود»
مادرم ابر سپيد بود در اين عرش برين
از كجاي آسمان پيدا كنم من اينچنين
همچو او را من كجا يابم در اين افلاكيان
تا مرا دلگرم كند و مداوم همچنان
من كه عاجز مانده ام از رفتنش در اين جهان
و در اينجا؛ من كه تنها مانده ام در اين ميان
از صفاتش من چه گويم كه او وصفش كمه
او كه تنها مهربان بود با همه و نصيب گشت بر همه
زير پاي مادرم برپا شده دشت بهشت
اي خداي مهربان محفوظ نگهدار تو اين خالق عشق
****************************
آري؛ امروز روز عزاي من است و سايه سعادت ديگر بر سرم نيست.
1391/6/16 روز پنج شنبه، ساعت 8:50
تنظيم شعرها: داريوش دوسراني (tavabam)