بسمه تعالی
بنام خدای یگانه که غیر او یگانه دیگری نیست
خداواندا؛ گره امیدم را پیش تو بسته ام
نمی خواهم آنرا باز کنی، پیشت بسته بماند امیدوارترم
در این روزها، حال و هوایم را از من نپرسید
که حال و هوایم، خیلی هم خوب نیست
نمیدانم چرا هر که می بینم، که او مثل خودش نیست!
دنیا، دنیای غریبی است و خالی از ریا نیست
دوستان را کجا یابم، که دلم با دیگران نیست
گرچه من این نامردمی ها را بارها؛
از همین مردم دیده ام، که آن تقصیر کسی نیست
شاید اشکال از خودم باشد، و آن دست خودم نیست
**********
خیلی وقت است که دلم، هوای محبتی کرده است
که در این هوا، چنین محبتی را نمی بینم
خیلی وقت است که دلم، دلتنگ یک عاطفه بی حاشیه ای شده است
که آنرا فقط در حاشیه متن هایی می بینم
خیلی وقت است که دلم، به مهر وابسته گردیده
که اگر بود، به آنی به رویاها می پیوستم
خیلی وقت است که دلم، سکوت را طلب کرده است
تا با زبان بی زبانی بگویم، آهای نشکنید آرامشم را
اما یاران دل، از من خورده نگیرید و مرا اینگونه درک کنید
زیرا تنهایی من، تنها در شلوغی های اطرافم خلاصه شده است
**********
از دست عزیزان که اگر گله ای بود، که دیگر گله ای نیست
از خودم نیز که اگر حوصله ای بود، که دیگر حوصله ای نیست
در همه عمرم که اگر مشغله ای بود، که دیگر مشغله ای نیست
هر لحظه جز این هم که اگر بارغه ای بود، که دیگر بارغه ای نیست
من گمگشته که جوانی خود را به بیراهه گذراندم که اگر یار دلی بود، که دیگر یار دلی نیست
به پیری هم که رسیدم که اگر حس و دلی بود، که دیگر حس و دلی نیست
با تشکر از صبر و حوصله شما
بنده کوچک خدا و ارادتمند شما؛ داریوش دوسرانی (tavabam)
ایمیل: darioush_13432000@yahoo.com