معرفی وبلاگ
خداوندا؛ ميخواهم هماني شوم كه تو خواهي / نه هماني كه شوي برايم و من ميخواهم ! / خواهان آنم كه شوم برايت و تو خواهي / خواست من همان شود كه تو ميخواهي............................. *************************** منم آن شاعر تواب كه در آخر عمر / روي قله ي پر از قافيه ها / و تو مسجدي پر از خاطره ها / گاهي سجده و گاهي يه نيم نگاه / و بدنبال پر از حساي خوب / با لغاتي كه نشان دهد يادي به اوست / بنويسم شعري نو رو چكنويس / تا خدا گويد : تو اي بنده من / تو در اين جاي قدمگاه / فقط از ما بنويس ( تنظيم: داريوش دوسراني )
دسته
محرم و صفر
ادبستان
معلم و آموزه هایش
نماز ستون دین
رایانه، موبایل و فنی
حرفهای دین 2
حرفهای دین 1
هنر زنان ایرانی
پزشکی و سنتی
خبر و ورزش
از هر دری سخنی
لینکستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 180908
تعداد نوشته ها : 143
تعداد نظرات : 163
Rss
طراح قالب

همه مسائل و مشکلات ما در نهادهای اجتماعی ریشه های روانشناختی و اخلاقی دارند و در داخل ایران تنها به این علت است که کسانی که در آن نهادها دست اندرکار می باشند، سامانه ای را که می بایست در اختیار داشته باشند در دست ندارند و از لحاظ روان شناختی یا اخلاقی و یا اینکه هر دوی آن ناسالم بوده و دارای عیب و نقص می باشند. در ایران هیچ مسأله و هیچ مشکل اجتماعی از جمله سیاسی موجود نیست اِلا اینکه به یک یا دو یا سه و یا چند واسطه به مسئله مشکل روانشناختی یا اخلاقی ارتباط داشته باشد و به همین دلیل است که می بایست به مبحث "سلامت روان و کمال اخلاقی" بیشترین اهمیت ها در نهادها، ارگانها و سازمانهای دولتی و خصوصی و به خصوص در جامعه ایرانی داده بشود. همه مسئولین فرهنگی و دیگر مقامات مدیریتی محترم کشور که مسئولیت خطیری را در سرزمین ایران بعهده دارند و انصافا" نیز بیش از این باید در اندیشه های فعلی خود به آن داشته باشند و بیاندیشند، فعالیت خود را که در حال حاضر در خود می بینند و با بصیرتی که در خود دارند بیش از زمان فعلی،  تلاش خود را به ثمر برسانند. مسئولین محترم کشور چنانچه اختلافهای سیاسی خود را کنار بگذارند و نگذارند دشمنان خارجی از اختلافات موجود در کشور استفاده های فراوانی ببرند و خاک میهن فعلی ما را که در گذشته های نه چندان دور به توسط همین دشمنان به چند تکیه گردانیده شد و در حال حاضر نیز به همین صورت سرزمین فعلی برایمان باقی مانده است سوء استفاده نمایند و با دستان ناپاک بیگانگان و از خدا بی خبران بار دیگر آلوده گردد که اگر چنین چیزی صورت بگیرد و اتفاق بیافتد در پایان خود اضمحلال شدن خودمان و مضمحل گشتن کشورمان را خواهیم دید. به امید آنکه چنین مطالب دلسوزانه و حکایت پر از درد این حقیر که درد سرزمین خویش را بیش از سرزمین خودش احساس می کند توسط مسئولین و مدیران اجرایی محترم کشور مورد قبول واقع گردیده شود. جهت بوجود آوردن افتخاری دیگر و سربلندی دیگر در دین و میهن خود که کشور ایران اسلامی سرزمین همیشه مهد دلیران و از جان گذشتگان لیاقت بیشتری را از چنین افتخاری را دارد و نیز جهت شادابی تعالی دیگر در وجود رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله  خامنه ای که الحق والانصاف ایشان در هر شرایطی حامی و پشتیبان واقعی مردم ایران بوده اند با کمک و  همدلی همدیگر و دست در دست یکدیگر دین و میهن خود را در تمامی نقاط دنیا سر بلند نمائیم و به پیروزی برسانیم. همچنین جهت خشنودی روح ملکوتی معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره)، همه همت و تلاش خود را بیش از حال حاضر بکار گیریم و آستین ها را بیش از این بالا زنیم و با سعی و کوشش فراوان که می بایست به صورت جهادی بوده باشد هر چه در توان داریم آنرا به سرانجام متعالی برسانیم.

 

دنیای ما شیعان اثنی اعشری، چهاده معصومین میباشد. یعنی از نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) تا حضرت قائم المهدی (عج) منجی عالم بشریت، که همگی ما منتظر ظهورش می باشیم تا اگر توفیق شود و عمری باقی بماند در زمان ظهور ایشان یکی از یاران بی ادعا و مخلص او بمانیم (ِان شاءالله).

 

در نقطه مقابل ما نیز دنیای کفر و دشمنان قسم خورده دین اسلام و مسلمین وجود دارد که فرق میان دنیای دین و دنیای کفر را می بایست در همین نقطه تقابل مشاهده کرد. با در نظر گرفتن از «علمِ فلسفه» و «خرد اندیشه» و «منطق فکری» در درون هر یک از ما و با بکارگیری از اهداف بلند مدت و پیشتازی بر روی دشواری ها همراه با سعی و تلاش فراوان همگی ما خواهیم توانست که آنرا به زیبایی تبدیلش گردائیم و اینکه شور و هیجانی دیگر همانند اوایل دوران انقلاب و نیزدوران دفاع مقدس در جوانان سرزمین ایران اسلامی بوجود بیاوریم. در «علم فلسفه» که همانا اندیشیدن است منطق اینست که انسان از «خود انتقادی» به «خود باوری» برسد و به عبارت دیگر فلسفة «علم منطق» همان از «خود انتقادی» به «خودباوری رسیدن» است. پس مشخص است که فلسفه و منطق، لازم و ملزوم یکدیگر می باشند و آدمی را به خرد و حکمت می رساند تا از آن بتواند معرفت را بدست بیاورد و در نهایت به دانایی برسد.

 

 امیر مؤمنان حضرت علی (ع) می فرمایند: "معرفت نشانه مردانگی است و ثمره میوه اش حیا."

 

 این همان احیاء حیا ایرانیان است که در کشور می توان جهت دستیابی به دانش تمامی علوم کهن و نوین جهان دسترسی داشت و در تمامی دانشگاههای کشور و پایه های مستحکم رشته های «علوم انسانی» بکار گمارد و از همان ابتدا به ساکن نیز به آن بها داد تا به دیگر دانش های موجود در جهان دسترسی داشت. مقدم بر همه اینها، اهمیت فراوان به زبان پُر نفوذ ادبیات فارسی در کشورمان است که می باید به آن ارج و قرب بسیاری داده شود تا علوم مربوطه با زبان زرین ناب فارسی احیاء گردد. به همانگونه که در سده های گذشته توسط تمامی دانشمندان شهیر کشورمان به همین روش دنبال می گردید و آنان نیز با همین روش توانستند به تمامی دانش علوم جهان دست یابند. جامعه فرهنگی در کشور اگر با تغییر نگاه و شیوه عملکرد خود در خصوص اطلاع رسانی به مردم با شیوه های «تهاجم فرهنگی دشمنان سرزمین ایران» بتوانند همواره با دقت لازم و بینش بی نظیر خود در تحلیل و تفسیر آن مطالب پر بارتری را با زبان ساده تر که عموم جامعه را در برگیرد همت بگمارند و آگاهی بیشتری بدهند و فرهنگ ناب دینی و میهنی کشور را در کتابهای درسی و تمامی رشته های دانشگاهی بگنجانند کار بس عظیم و ارزشمندی را به کشورشان انجام داده اند و بدون تردید نام نیک آنان در ذهن و اندیشه های ما مردم ایران تا ابد باقی خواهد ماند.

 

پس هر فرد ایرانی در جامعه اسلامی خود در درجه اول باید به جای سؤال کردن با «چرا» ها که کارآیی چندانی هم ندارد با خود بیاندیشد و از خود بپرسد:

«من چگونه می توانم از چنین وضعیتی رهایی یابم تا خود و دیگران را با اعتقاد به دین و میهن و با بهره گیری از تعالیم حکمت دینی حضرت رسول اکرم محمّد مصطفی (ص) و نیز دیگر ائمه معصومین (ع) که هم به تاریخ و هم به آینده آن عشق و علاقه فراوانی داشته باشم و همراه با معرفت و مردانگی امام علی (ع) که غنی از دانش فلسفه و حکمت ناب دین مبین اسلام و مذهب تشیع علوی است و با الگو پذیری از پیام آزادگی و انسانیت امام حسین (ع) به خوشبختی ابدی و سعادت جاودانی در نزد خداوند متعال برسانم؟»

 

چنانچه ما ایرانیها بیاییم از ابتدا به ساکن، از خودمان سؤال های «چگونه» بودنهای خودمان را بتوانیم پاسخی منطقی و اصولی بدهیم بدون تردید هر یک از ما خواهیم توانست با دستگیری از همدیگر و دست در دست یکدیگر کشوری را بسازیم که دشمنان دیرینه نیز حسرت آنرا تا مدت های مدیدی داشته باشند. خداوند تبارک و تعالی به ما دست و چشم، زمین و گندم و همراه با آن عقل داده است ولی نان را برای ما آماده نکرده است. ما باید بدانیم چیزی بیشتر از آنچه که از خود می سازیم نیستیم. جامعه ما باید خود را به چنان مرحله ای ازآگاهی برساند تا بداند و درک نماید که اگر به خودش متکی نباشدوخودش را نسازد بتدریج به نابودی کشیده خواهد شد.

 

چنانچه تنها اگر به یک جمله معروف و بی نظیر حضرت امام حسین (ع) خواسته باشیم اکتفا کنیم و اعتقاد کامل داشته باشیم و سرلوحه امور زندگانی خودمان قرار بدهیم، مطمئنا" به تمامی آنچه که در ذهن خود جمع کرده ایم خواهیم رسید و آن جمله معروف ایشان این است که می فرمایند:

 

 *اگر در دنیا دین ندارید لاقل آزاد مرد باشید.*

 

 بدون شک با همین نگرش خواهیم توانست به دین نیز علاقه بسیاری داشته باشیم و هم چنین حس میهن دوستی را در وجودمان پرورش بدهیم و در ادامه نیز خواهیم توانست با احترام به همدیگر و کمک به یکدیگر دست دوستی داده و صمیمیت را بین خودمان افزایش بدهیم و همان وحدت کلمه و جاودانی را که حضرت امام راحل (ره) به آن تأکید داشتند در بین خودمان بوجود بیاوریم.

 ما نباید مانند انسانهای ناچیز و کوچک، ترس و بدبینی را به خود راه بدهیم. باید به خودمان اعتقاد و ایمان کامل داشته باشیم و بدانیم در هیچ چیزی و هیچ کاری غیر ممکن وجود ندارد. ترس از شکست مرگ است و باید بجای اهداف کوتاه مدت بدنبال اهداف طولانی مدت باشیم. هر یک از ما در برابر بزرگان و آزاد مردانی که در راه دین و میهن جافشانی کرده اند مسئولیت های سنگین و خطیری را داریم که تاریخ  آنرا بر دوش ما گذاشته است. چیزی به نام شکست وجود ندارد و هر آنچه هست نتیجه  است. لحظات را باید فرصتی برای یادگیری و افزودن برتجارب زندگی خود بدانیم. این یک امر مسلم است و واقعیتی است که می تواند در هر جایی کاربرد داشته باشد.

 خانه، محل رفاه و آسایش هر یک از ما است و کشور عزیز ایران نیز مکان مأمن و امنیت ما برای همین زندگی بدون دغدغه. نباید با درگیریهای داخلی در خانه خود باعث گردیم تا دیگران در خارج از خانه و کشور ما، قانون های خود را بر ما تنظیم و دیکته نمایند. اگر در کشورمان بخواهیم دائما" با همدیگر درگیر شویم، این درگیری به دیگران نیز تعمیم داده می شود تا آنان همان شیوه ای را در زندگانی خود پیش بگیرند که این شیوه را از ما یا از دیگران تأثیر گرفته اند. با انجام چنین اختلاف هایی باعث  خواهیم شد تا تمامی مسئولیت ها را به گردن دیگران بیندازیم و خواسته هایمان نیز همان خواهد شد که فقط به فکر  آسایش و رفاه شخصی  خودمان باشیم بدون اینکه بخواهیم تن را به هر کاری که به عدم وابستگی و  سرخوردگی ما به بیگانگان و دشمنان بیانجامد سختی و صیقل بدهیم. این طرز فکر باعث خواهد شد تا به کل اجتماع سرایت بکند و به دیگر شهرهای کشور ایران تأثیر بگذارد و در نهایت همه از همدیگر متنفر خواهیم شد و در پایان به مرحله ای خواهیم رسید که هیچ اطمینانی نسبت به هم نداشته باشیم و در انجام کارهای جزئی نیز خود را مسئول ندانیم. چنین روحیه کسالت آوری به بی امنیتی و بی ثباتی در کل کشور می انجامد و این همان نقطه ضعفی است که هویت دین و میهن ما را به خطر خواهد انداخت تا کشورهای ابر قدرت که به واقع پوشالی می باشند از این فرصت بدست آمده در شورای امنیت سازمان ملل متحد بدست بیاورند و در زمان مناسب به خاک  کشورمان حمله و تجاوز شرم آوری داشته باشند.

 اینکه بیان گردید ابرقدرتها پوشالی می باشند چنین چیزی یک واقعیت مسلم بوده و قابل لمس می باشد زیرا صاحب نظران دنیای غرب نیز به آن اعتراف کرده اند. آنجا که آلبرت شوایتزر در رابطه با انسان و جامعه امروزی می گوید :

«بر همه آشکار است که ما در راه نابود کردن فرهنگی هستیم. آنچه باقی مانده دیگر ایمن و محفوظ نیست و اگر هم هنوز بر باد نرفته است بدین خاطر بوده که در معرض فشار مخرب قرار نگرفته است. اما پایه اش سست بوده و با یک لرزش فرو خواهد ریخت. ظرفیت فرهنگی انسان مدرن کاهش یافته و شرایط محیط سبب تنزل آدمی و صدمه روحی شده است چون جامعه با سازمان گسترش یافته ای، قدرت پوشیده ای را بر انسان اعمال می کند. لذا وابستگی انسان به جامعه به حدی رسیده است که تقریبا" زندگی عقلانی و ذهنی از خود ندارد. بنابر این وارد دوران قرون وسطای جدیدی شده ایم. تفکر به عمد کنار زده شده است. زیرا عده زیادی تفکر را به اسم آزاد بودن رها نموده اند و لاجرم توسط گروهی که به آن تعلق دارند رهبری می شوند. ما با فدا کردن استقلال فکری در حقیقت ایمان به حقیقت را از دست داده ایم. سازمان زندگی عقلی و عاطفی به هم ریخته که تمرکز خارج از حد به سازمان بی تفکر منجر می شود».

 

اما یک واقیعت مهم جهت شاد زیستن در دنیای امروزی برای ما ایرانیان اینگونه است:

 وقتی به کسی نیاز نداری از کنارش بی تفاوت میگذری

 وقتی به کسی نیاز داری از نبودنش غصه میخوری

 وقتی نیازت را پیدا میکنی با دیدنش شاد میشوی

 وقتی کسی به تو نیاز دارد دوست داری شادش کنی

 به یاد داشته باشید بی تفاوت گذشتن از دیگران

 حسرت و دلتنگی می آورد

 به همدیگر نیاز داشته باشید تا شاد بمانید

 بهترین شادی برای ما نیاز به خداوند است

 زیرا خداوند دوست دارد ما را شاد ببیند

 هم به او و هم به همدیگر

 بهترین شادیها  را برای هم آرزو کنید

چون همه ما به این آرزوهای همدیگر نیاز داریم...

 

 این چند سخن گویا، خود می تواند برای هر یک از ما چنان تأثیر گذار باشد که در صورت انجام آن در ذهن و اندیشه هر یک از ما ایرانیان، همراه با عشق و علاقه به دین و میهن خود و با الگو گرفتن از حضرت سیدالشهداء اباعبدالله الحسین (ع) به خصوص امر به معروف و نهی از منکر ایشان و ایمان واقعی به خداوند تبارک و تعالی، خواهیم توانست شور و اشتیاق شعف انگیزی را در جامعه ایران اسلامی و زندگی خود بوجود بیاوریم و بر روی دیگران نیز تأثیر فراوانی داشته باشیم.

 تنها دراینصورت صورت است که می توانیم خود را به تمام عرصه های پیشرفت های فرهنگی، اقتصادی، کشاورزی، صنعتی و سیاسی و حتی امور قضایی و با داشته هایی غنی در سرزمین ایران به افق های روشن و متعالی برسانیم و  در تمام دنیا سرآمد همه کشورها بشویم.

 

 سخن را با یاد و سپاس خدای متعال به پایان می رسانم که ما را به شناخت خویش هدایت نمود و اگر راهنمایی او نبود هرگز هدایت نمی شدیم. پس از آن چون مطالب با شعر حافظ شروع گردید با شعر حافظ نیز تمام می گردد:

 

 زان یار دلنوازم، شکریست با شکایت / گر نکته دان عشقی، خوش بشنو این حکایت

 بی مزد بود و منت، هر خدمتی که کردم / یا رب مباد کس را، مخدوم بی عنایت

 

با تشکر از صبر و حوصله تمامی شما عزیزان که نسبت به مقاله این بنده حقیر و کوچکتر از بندگان دیگر در درگاه الهی وقت گذاشته اید و مطالعه فرمودید. اِنْ شاءالله خداوند تبارک و تعالی به همگی ما صبر متعالی تری عنایت بفرمایند و اجرکم عندالله...

داریوش دوسرانی (tavabam)

دوشنبه 2 11 1391 14:3
X