امام صادق(ع)مي فرمايند:

  فاطمه را از آنرو فاطمه گفته اند كه مردم از شناخت او عاجزند.

  هر چه به ذهن گشتم كه از فاطمه بگويم ديدم كه زبانم الكن است

   هر چه ميخواستم كه از فاطمه بنويسم ديدم كه قلم نيز شكسته است

   هر چه در شعر گشتم تا برايش بسرايم ديدم كه قافيه خميده است

   و فقط همين در ذهن بيادم آمده بود كه معلم شهيدم گفته بود :

   فاطمه فاطمه است...

  تنظيم : داريوش دوسراني ( tavabam )

با سلامي پر از دوستي و رفقات ، مهر و محبت ، صفا و صميميت به درجه داران نظامي ايثارگر ميهن اسلامي ايران ، چه درجه داراني كه نشان كمتر و يا بيشتر از درجه سرهنگي را دارند و بالاخص سرهنگيان گرانقدر و غيرتمند جان بركف ، كه از خود رشادتها و جانفشاني هاي بسيار فراواني را براي مردم عزيز و شريف ايران بجا گذاشته اند و تا به ابد ياد و خاطره آنان هميشه در ذهنها جاريست و مانند نوشته ها در قلبها يادگار بوده و ماندگار باقي خواهد ماند ، عيد نوروز و حلول سال 1391 بر شما نظاميان مومن و ديندار مبارك باد ، موفق و پيروز باشيد ( انشاءالله )...

شعري را با توكل به خداوند متعال سروده ام كه اميدوارم مورد قبول عزيزان نظامي اعم از : ارتشيان ، پاسداران ، نيروي انتظامي ، بيسيجيان و سربازان ( زميني ، هوايي و دريايي ) قرار بگيرد...

  پيش فنگ ، با يك هنگ

  سلام  ما ، به سرهنگ

  يادش بخير ، دلم تنگ

  با هم بوديم ، توي جنگ

  يارت بودم ، مثل فشنگ

  همرات بودم ، هماهنگ

  نهيب زدي ، مثل پلنگ

  دشمن گريخت ، با پاي لنگ

  بيرون زدي ، با يك تفنگ

  دشمناي ، نظر تنگ

  سيلي زدي ، به صدامك

  فرستاديش ، به پاي مرگ

  يادم دادي ، در اين جنگ

  پاسدار باشم ، به فرهنگ

  رسا گفتي ، هم اينك

  حفظ كنم ، بي درنگ

  دين ، ناموس و يك وطن

  هم با عشق ، هم با چنگ

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

  عهدي كه گذاشتيم ، قرار خيلي گذاشتيم

  تا كه هيچوقت ، بينا به دنيا نباشيم

  و با حرص و طمع هم ، مطيع مطامع نباشيم

  بار بعد عهدي كه گذاشتيم ، بنا شد

  تا كه دستي ، به دستگيري بگيريم

  و همينطور ، دل را به دلگيري نگيريم

  عهدي كه گذارديم ، تا آخر دنيا گذارديم

  تا كه هيچ زخم و خراشي ، به هيچكس نرسانيم

  و كه خود را ، به هيچوجه به زخمران نرانيم

  عهدي كه ما بستيم قرار شد ، كه پايبند بمانيم

  كه در مجلس مستان ، به هيچوجه نمانيم

  و نيز در مجلس نا اهل ، به هيچوقت نمانيم

  عهدي كه گذاشتيم قرار شد ، به كنارش نگذاريم

  كه بيمار ، به تسكين برسانيم

  و مسكن ، به مسكين برسانيم

  در ريشه عهدي كه گذاشتيم ، كه تا آخر رشدش بمانيم

  كه هر حال ، خلاف خلافين بمانيم

  و به همان حال ، سلاط سلاطين نمانيم

  اي يار گرامي ، در والاترين عهدي كه ما بستيم همين بود

  كه دين را به ديانت ، ضمانت بنماييم

  و ولي را به ولايت ، حمايت بنماييم

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

بنام خداوند بخشنده و مهربان

كه تا نفس هست ، عبد اويم همچنان

گر از اين دنيا روم به آخرت پرواز كنان

بار ديگر تا قيامت ، عبد اويم همچنان

با سلامي چون بوي خوش آشنايي و رايحه اي پر از صفا و صميميت كه در آن بسي دوستي و رفقات نهفته است و با تبريك حلول سال 1391 و عيد نوروز ستني ملت غيور و قدرتمند و حقيقت طلب ايران كه در اين جهان بي نظير است و مانندي ندارد .

  اينجانب داريوش دوسراني كه بتاگي وارد محفل دوستان در سايت وزين تبيان شده ام ، از خداوند منّان و سبحان آرزو دارم نورزوي را كه در پيش رو داريد سرآغاز برآورده شدن آرزوهايي باشد كه آرزو داريد ، لذا بدين منظور متن و شعري را تنظيم نموده ام كه اميد است مورد قبول دوستان و سروران گرامي قرار گيرد و براي اينجانب بسي باعث خوشحالي و مسرت روز افزون خواهد بود تا از نظرات ، انتقادات و پيشنهادات سازنده شما در خصوص وبلگ اين بنده حقير بهره مند گرديده و مطلع شوم و موجب امتنان است آنرا ياد آوري و منعكس بفرماييد تا با جواب مثبت بر روي ديده گانم بگذارم و با تمام توان بنحو احسن و مطلوب آنرا اجراء نمايم...

 جوانان غيور ايران زمين كه مهد مادري وطن هميشه بر وجود شما باليده است و خوشحال از اينكه چنين فرزنداني در دامان خود پروارنده است...

 چشم اميد خاكش اميد به دستان توانمند شما دوخته شده است تا لكه ننگ جا پاي دشمنانش را از وجود پاكش بزدائيد .

آفرين بر شما كه به نداي مهر مادري تان اينچنين پاسخ مهر فرزندي مي دهيد و به ياري سرزمين تان مي شتابيد .

 تا تاريخ ايران زمين است و خواهد ماند ، دلاور مرديهاي شما جوانان برومند و غيرتمند در دلها و ذهنها ماندگار مانده و هميشه باقي خواهد ماند...

 دعاي پدران و مادران شما بدرقه راهتان و هدفهاي قدرتمندتان باد...

در پناه خداوندتان ، كه همو باشد ياورتان...

  نام من هست داريوش

  فرزند ايران زمين

  سرباز خاك كهن

  خاك پاكش دلنشين

  ايمانم استوار

  حافظ اين سرزمين

  همرزمانم بيشمار

  جملگي پاسدار دين

  عشق من باشد وطن

  از كجا آرَم چنين

  سرزمينم افتخار

  افتخارم با حيدر كرار همنشين

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

  تقديم به دوستداران و رهجويان امام اول مسلمين و شيعيان جهان حضرت علي ( ع ) :

  منحرف كيست ؟ هر آنكس كه ولي نشناس است

  شاهد روز غدير است ، علي نشناس است

  آنكه همواره دو پهلو بزند حرف و سپس

  حرف خود را ، ز پي مصلحتي گيرد پس

  آنكه در لفظ ولي باور ، اما به عمل

  در پي تفرقه ها ، دويده است سوي جمل

  گر چه از مردم ما ، دم زند و زيست كند

  ليك همچو دامي ست ، كه در سوي چمنزار زيست كند

  من كه او را نشناسم ، تا بدانم كه او در پي چيست

  او كه از نام علي ترس دارد ، آدم نيست

  او كه قلب و دل پيغمبر ، ز خودش رنجاند

  به يقينا" ، پس از ايشان در گِل ماند

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

  تقديم به رهبر معظم انقلاب اسلامي " حضرت آيت الله العظمي سيد علي خامنه اي " رهبر پر گوهر

  و بي نظير كشور جمهور اسلامي ايران ...

  آيينه ي سكندر / با ما باش در اين دهر

  يادماني در اين سر / نه در كتاب و دفتر

  به حال ما تو بنگر / از هر كوي و هر شهر

  كجا رويم از اين در / قسم به حق در گذر

  كرم داري چون كوثر / در دل باشد چون گوهر

  مهر داري چون سحر / در دل ماند چون قمر

  گشت به ما اين اثر / امر شما در نظر

  تاخت شويم به شرر / عقب زنيم تا آن سر

  شكر به پروردگار / دشمن دين گشت خوار

  با ناكسين خونخوار / با خفتي كرد فرار

  اي رهبر پر گوهر / رهبر دين و كشور

  حكم داريم از حيدر / حيدريم تا آخر

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )

  تقديم به رهبر ملكوتي و معمار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني ( ره ) كه با دلي آرام و

  روحي مطمئن از ميان ياران با وفايش و ملت شريف و ارزشمند كشور جمهوري اسلامي

  ايران پر كشيدند و به ديار حق شتافتند ، " انالله و انا اليه راجعون " ، روحش شاد و با ايمان قوي

  به آرمانهاي او پر رهرو باد...

  مرغ باغ ملكوت من بودم / كه در اين دهر بودم

  نيم از عالم خاك / كه من از ازل بودم

  دو سه چند صباح بودم / كنار ياران بودم

  فقط چند روز بودم / اما من ياد بودم

  نسيم باد بودم / پيش طوفان بودم

  كنار رُود بودم / اما من دريا بودم

  مونس يار بودم / همدم لاله بودم

  پُر احساس بودم / اما من عشق بودم

  شاعر عشق بودم / شعر عاشق بودم

  گل بي خار بودم / اما غمخوار بودم

  دل دلدار بودم / دل آرام بودم

  دل راجعون شدم / تا كه در دل باشم

  روحي از خدا بودم / روح مطمئن بودم

  عروج تن شدم / تا كه با خدا باشم

تنظيم شعر : داريوش دوسراني (tavabam )

  در سر دارم ياد نبي / آخرتم مصطفوي

  در دل دارم عشق علي / آخر شدم من حيدري

  در لب دارم خال خمين / حالي دارم مثل حسين

  جايي دارم بهشت برين / خاري دارم در چشم كين

  رئيس دارم همچون رجا / دلي دارم با او صفا

  اداب دارم از باهنر / زياد دارم از اين هنر

  نشان دارم از چمران / چريك شدم با ايشان

  نستوه دارم از طالقان / اباذري كلامشان

  شعري دارم از شهريار / هديه داده به كرار

  بياد دارم عراقي بود / احسان او آقايي بود

  دكتر دارم شريعت است / كتاب او فاطمه است

  استاد دارم مطهري ست / انديشه هاش به برتري ست

  دانش دارم مفتح يست / دانشگاهي و حوزوي ست

  عسكر دارم با قاضي / شهيد شدش با راضي

  نماز دارم از مدني / با خطبه هاش در صدفي

  درسي دارم از دستغيب / آموزه هاش بدون عيب

  نگين دارم در صدوقي ست / ارزش او به روشني ست

  اشرف دارم اصفهاني / جسور بودش هر زماني

  ياور دارم كه قدوسي ست / افكار او به پاكي ست

  نواب دارم چون صفوي / محشور شود با نبوي

  ميرزا دارم در جنگل / بيزار باشد از انگل

  وكيل دارم مدرس است / افتخارش به مجاس است

  امير دارم كبير است / دشمن او صغير است

  قلم دارم از آويني / يادش كنم اينچنيني

  الگو دارم از تختي / چون او شوم به سختي

  شهيد دارم فراوان / نامي شدند در ايران

  ياران دارم با ايمان / با رهبرم هم پيمان

  تنظيم شعر : داريوش دوسراني ( tavabam )