معرفی وبلاگ
خداوندا؛ ميخواهم هماني شوم كه تو خواهي / نه هماني كه شوي برايم و من ميخواهم ! / خواهان آنم كه شوم برايت و تو خواهي / خواست من همان شود كه تو ميخواهي............................. *************************** منم آن شاعر تواب كه در آخر عمر / روي قله ي پر از قافيه ها / و تو مسجدي پر از خاطره ها / گاهي سجده و گاهي يه نيم نگاه / و بدنبال پر از حساي خوب / با لغاتي كه نشان دهد يادي به اوست / بنويسم شعري نو رو چكنويس / تا خدا گويد : تو اي بنده من / تو در اين جاي قدمگاه / فقط از ما بنويس ( تنظيم: داريوش دوسراني )
دسته
محرم و صفر
ادبستان
معلم و آموزه هایش
نماز ستون دین
رایانه، موبایل و فنی
حرفهای دین 2
حرفهای دین 1
هنر زنان ایرانی
پزشکی و سنتی
خبر و ورزش
از هر دری سخنی
لینکستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 176923
تعداد نوشته ها : 143
تعداد نظرات : 163
Rss
طراح قالب


به او گفتم: سرزمینی که در آن عشق موج می زند کجاست؟

 

او گفت: همینجاست.

 

گفتم: اما اینجا که کسی عاشق نیست!

 

گفت: پس تو هم عاشق نیستی...!!!

 

تنظیم: داریوش دوسرانی (TAVABAM)


چهارشنبه 23 4 1395 11:1

کم و بیش می شناسم، خودم را

اما گم کرده ام، باز خودم را

در این دنیایی که نمی شناسم

هیچ راهی را

توانی هم ندارم تا بازیابم

معنای زندگانی را

نمی دانم کار خداوند را؛

که چرا آفریده است او مرا

شاید با خودم صادق نبودم

تا بشناسم، هدایت او را


بنده کوچک خدا؛ داریوش دوسرانی (TAVABAM)

دسته ها :
يکشنبه 30 3 1395 14:42

لب دریا برویم

تور درآب بیاندازیم و

بگیریم طراوت را از آب

«سهراب سپهری»

********

«برخیز و با هم برویم به دریا»

برخیز و با هم برویم به دریا

تا در لب ساحلش،  تور را بیاندازیم

آنوقت با هر توانی

از گوارای آبش، بگیریم طراوتش را

و شعرمان را، همراه با ماهیان عاشق

بسپاریم به رودی که، در آن نزدیکی هاست

تا با موجهایش، بخواند از ما

با همان نوای دل انگیزی که، در خود دارد


««« ما ماهیان انسانی، نباید دنیای دریایی مان را نابود کنیم ... »»»


داریوش دوسرانی (TAVABAM)

دوشنبه 17 3 1395 10:46

زندگیم هر چه که هست، همین که می بینی که هست

نان خشکی و پنیری، آنهم سرشاز از بدون سبزی

در سفره ای درویش گونه و با لقمه ای سنگ گونه در دهانی

ولاکردا، که عنهو؛ مانند برلیانی می ماند

که چهره شفاف شیشه را، خط خطی می کرده است

هی هی هی؛ روغن کرمانشاهی، یادت بخیر!

نیستی که ببینی روغن پالم، چه به روزم آورده و چه کرده است با من

آنقدر که روغن صنعتی هم، پیشش کم می آورد

و دوان دوان، مرا راهی بیمارستانی می کند که هراسناکان

بدنبال تختی باشم در آنجا، که آن هم گشته کمیاب

اما به گمانم هیچ پزشکی هم آنجا نباشد و آنهم گشت نایاب!

                                                          

تنظیم شعر: داریوش دوسرانی (TAVABAM)

چهارشنبه 5 3 1395 9:51

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بنام خداوند بخشنده و مهربان

که تا نفس هست، عبد اویم همچنان

گر از این دنیا رَوم به آخرت، پرواز کنان

بار دیگر تا قیامت، عبد اویم همچنان

 

دین از سیاست جدا نیست. "حضرت امام خمینی (ره)"

جدایی دین از سیاست که توطئه دیرین دشمنان برای منزوی کردن اسلام و قرآن است, باید به شدت محکوم شود, و به میدان آمدن دین در همه کشورهای اسلامی در مقابله با سیاست های استعماری و استکباری, باید درس عمومی ملت های مسلمان شمرده شود. "مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای"

دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست. "شهید مدرس"

 

شعری با عنوان "همه یاران من"

 

در سر دارم، یاد نبی / آخرتم، مصطفوی

در دل دارم، عشق علی / آخر شدم، من حیدری

در لب دارم، خال خمین /  حالی دارم، مثل حسین

جایی دارم، بهشت برین / خاری دارم، در چشم کین

رئیس دارم، همچون رجا / دلی دارم، با او صفا

ادب دارم، از باهنر /  زیاد دارم، از این هنر

نشان دارم، از چمران / چریک شدم، با ایشان

نستوه دارم، از طالقان / اباذری، کلامشان

شعری دارم، از شهریار / هدیه داده، به کرار

بیاد دارم، عراقی بود / حسام او، آقائی بود

دکتر دارم، شریعت است / کتاب او، فاطمه است

استاد دارم، مطهریست / اندیشه هاش، به برتریست

دانش دارم، مفتح یست / دانشگاهی و حوزویست

عسگر دارم، با قاضی /  شهید شدش، با راضی

نماز دارم، از مدنی / با خطبه هاش، در صدفی

درسی دارم، از دستغیب / آموزه هاش، بدون عیب

نگین دارم، در صدوقی ست / ارزش او، به روشنی ست

اشرف دارم، اصفهانی / جسور بودش، هر زمانی

یاور دارم، که قدوسی ست / افکار او، به پاکی ست

نواب دارم، چون صفوی / محشور شود، با نبوی

میرزا دارم، در جنگل / بیزار باشد، از انگل

وکیل دارم، مدرس است / افتخارش، به مجلس است

امیر دارم، کبیر است / دشمن او، صغیر است

قلم دارم، از آوینی / یادش کنم، اینچنینی

الگو دارم، از تختی /  چون او شوم، به سختی

شهید دارم، فراوان /  نامی شدند، در ایران

یاران دارم، با ایمان /  با رهبرم، هم پیمان

 

قمه زن ها و روس ها

این مطلب را "کافه اندیشه" در تلگرام منتشر کرده است:

صد و سه سال پیش، در چنین روزی (دهم دی‌ماه ۱۲۹۰ خورشیدی)، شهید میرزاعلی‌‌آقا تبریزی، مشهور به ثقة الاسلام، در کنسول‌خانۀ روس به دار آویخته‌ شد؛ به جرم مخالفت با حضور قوای اشغالگر روس در آذربایجان. روز اعدام او و هفت‌تن دیگر از مشروطه‌‌خواهان، برابر بود با عاشورای ۱۳۳۰ قمری.

ثقة‌ الاسلام، افزون بر فعالیت‌های سیاسی و حمایت بی‌دریغ از مشروطه، در میان دانشمندان دینی عصر خود نیز جایگاهی بلند داشت. او را از پیشگامان نسخه‌‌شناسی و کتاب‌گزاری در ایران می‌دانند... .
ماجرای شهادت این روحانی بزرگوار، بسیار دلخراش است. «عصر روز نهم محرم ثقة الاسلام از خانه خود بیرون آمد تا به خانۀ دکتر علینقی‌خان برود. در ورودی کوچه، ودنسکی با یک افسر روسی از درشکه پایین آمد و پس از سلام به ثقة الاسلام گفت: کنسول روس سلام می‌رساند و می‌گوید جلسه‌ای در کنسول است. چند نفر دیگر هم هستند. شما هم تشریف بیاورید. ثقة الاسلام خواست با درشکۀ دیگری برود، ولی ودنسکی گفت این درشکه را کنسول فرستاده و بر این سوار شوید و ایشان را سوار بر آن درشکه کردند و به کنسول‌خانه بردند.

آن روز ضیاء العلما و صادق الملک و آقا محمدابراهیم تفقایچی و حسن قدیر و پسران علی سید را هم گرفته بودند... در باغ کنسول‌خانه، در روز دهم محرم، روس‌ها دستور دادند بر سر آنان ریخته، به کندن لباس‌های آنان پرداختند و جز پیراهن و زیرشلواری همه را از تنشان درآوردند. گویا شیخ سلیم ایستادگی می‌نماید. کریم سرخابی با قمه ضربه‌ای به بازوی او زد و او را زخمی کرد. ثقة الاسلام و برخی آهسته دعا می‌خواندند. ثقة الاسلام به همگی دلداری می‌داد و از هراس و غم ایشان می‌کاست. شیخ سلیم بی‌تابی‌ می‌کرد. ثقة الاسلام گفت: این بی‌تابی بهر چیست؟ ما را چه بهتر از این که در چنین روزی به دست دشمنان دین کشته شویم؟» 

 

در روز اعدام که مصادف با عاشورا هم بود، مشروطه‌‌خواهان تبریز، هر چه به مردم التماس کردند که بیایید امروز مقابل کنسول‌خانۀ روس عزاداری کنیم تا روس‌ها بترسند و روحانی فاضل و مجاهد شهر را اعدام نکنند، افاقه نکرد. یکی از مشروطه‌خواهان نزد سردستۀ مهم‌ترین هیئت قمه‌زنی تبریز رفت و گفت: روس‌ها بیشتر از ۲۰۰ تفنگ‌چی در تبریز ندارند. شما چندهزار نفرید. نگذارید این عالم جلیل‌القدر را بکشند. سردستۀ قمه‌زنان گفت:  آنها تفنگ دارند، آدم را می‌کشند.

سرانجام روس‌ها او و چند تن دیگر از مشروطه‌خواهان آذربایجان را به دار آویختند؛ در حالی که مردم شهر مشغول عزاداری و قمه ‌زنی برای امام حسین(ع) بودند.

بسمه تعالی

باید نگران روزی را باشیم که همین روسیه کنونی و کمونیسم سابق که امروزه روز اهدافش با اهداف کشورمان در منطقه گره خورده و حامی سوریه نیز شده است و اگر رقیب خود را که همان امپریالیسم جهان یعنی آمریکای جنایتکار را بتواند با کمک ما از میدان به در کند، آنوقت در همین کشورها که کشور ما نیز جزیی از آن خواهد بود چنان یکه تاری کند که جنایتهای تاریخ گذشته اش در برابرش هیچ خواهد بود و باز اینجا است که ما مسلمانان فهیم و هوشمند در جهت پیشبرد ایده هایمان که از حضرت اباعیدالله الحسین (ع) الگو گرفته ایم، دوباره همان راهی را طی کرده باشیم که نتیجه اش همین اعدام انسانهایی چون میرزاعلی‌‌آقا تبریزی، مشهور به ثقة الاسلام در کنسول خانه روس خواهد بود. چقدر خوب است که گاهی بیائیم خودمان را بهتر از اینی که فکر می کنیم و آگاهی داریم مطالعه ای داشته باشیم و بیش از آنچه که تصور می کنیم؛ به احوالات دیگران، مردم و کشورمان بیاندیشیم.

یادمان نرود این گفته را که شهید مطهری گفته بود:

کمونیسم و امپریالیسم مانند دو تیغه یک قیچی هستند، که گرچه در ظاهر با هم تضاد دارند، اما در واقع هر دو برای قطع یک ریشه به حرکت در می آیند، و این واقعیت را تاریخ معاصر به خوبی نشان داده است. به گمان من‌ وقت آن رسیده که ندای بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی نه تنها در جامعه ما که در سراسر کشورهای اسلامی طنین‌انداز شود و در آن صورت دور نخواهد بود که صدای شکستن زنجیرهای بندگی و بردگی را بشنویم و شاهد اقتدار دوباره‌ ملل مسلمان باشیم.

.

.

وقتی بی عدالتی وجود دارد، جرأت کن و اولین کسی باش که آنرا محکوم میکند.

وقتی زمانه سخت می شود، جرأت کن و از آن سخت تر باش.

وقتی کسی را دیدی که در رنج و عذاب است، جرأت کن و او را نجات بده.

وقتی دیدی که کسی گم شده است، جرأت کن و راه را به او نشان بده

وقتی دیدی دوستی بر زمین می افتد، جرأت کن و اولین کسی باش که دست او را می گیرد.

و این ایثارها را ثارالله و سید سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) داشت، پس جرأت کن و از او الهام بگیر.

یکی دو روز است که از یادمان سالروز روز عاشورا و واقعه کربلا می گذرد...

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

و سلام بر تفکری که حتی با تحریم آب، تن به سازش با دشمن نداد.

خدایا؛ همه ما را هدایت کن، اما نه مثل مختار بعد واقعه و نه مثل حر در میان واقعه، که مثل حضرت ابوالفضل العباس (ع) در تمام واقعه و همراه با واقعیات روزگار...

.          

.

معلم تمام دورانها در جای دیگری نیز گفته است:

اگر میخواهید در نزد ملل جهان ارزش پیدا کنید که هم بلوک شرق روی کشورمان حساب کند و هم بلوک غرب و سرنوشت تان ر ا آنان در اختیار نگیرند و برای ما و کشورمان تصمیم نگیرند، امر به معروف و نهی از منکر داشته باشید، همبستگی و همدردی داشته باشید، اخوت و برادری اسلامی را در میان خودتان زنده کنید و از بی خبری دوری کرده و از ضعف پرهیز کنید.

.

.

شقایق راست می گفت که حقایق رازی در دل خود دارد. برای دانستن این راز، باز کافیست که قایق دقایق را نگاه داری و با نگاه عمیق و انگشتر عقیق، به خلایق که علایق و سلایق گوناگونی دارند لایق بمانی و با واقف بودن به همه انسانها مهربانی را در همه حال در دل آنان وقف کنی، به شرط آنکه بدانی در کارت و عاری از بارت توقف نکنی. وقف کردن همان دقت کردن همین راز است که خداوند در نهاد انسان نهاده و درک کردنش در تنهایی چندان هم سخت نیست، به شرط آنکه بدانی ترک کردنش در منهایی، آسان هم نیست.

 

به میخانه که رفتم، گفتند که برگرد

تو در این میکده، هیچ می نداری

به بتخانه که رفتم، گفتند عقب گرد

تو در این بتکده، هیچ بت نداری

رو به مسجد که نمودم، همه فریاد زدند

تو در این خانه دل، آیا محراب داری؟

و به مسجد که رسیدم، یکی آهسته گفت: تو باید وارد شوی

چون در این جای قدمگاه و به خدای بی نیاز، تو نیازمندتری

 

 ای دوست؛ مظلومیت من سکوت من است

هر آنکس که نفهمید, بدان فریاد من است


بنده کوچک خدا و ارادتمند شما؛ داریوش دوسرانی

دوشنبه 4 8 1394 11:8

بسمه تعالی

با نام و یادِ پروردگار للعالمین

که او تنها خدایم بوده است، فقط همین

 

کوشش کنید که مصالح اسلام و کشور اسلامی را فداى منافع شخصى یا گروهى نکنید.

"امام خمینی (ره)"

*** من رهبر بزرگی دارم که او را با هیچ سیاستی عوض نخواهم کرد ***

 

همدلی و همزبانی در امسال

و بکارگیری آن در تمام سالهای آینده

 

ییاییم کسی را که فقط بخاطر خوبی هایمان ما را می خواهد او را نخواهیم، بلکه کسی را بخواهیم که علاوه بر آن از بدی هایمان نیز می گذرد. همچون خداوند بخشاینده و مهربان که همیشه از او درخواست نموده ایم و تمنا کرده ایم، تا ما را در دریای زلال مهربانیهای خویش قرار داده و از سر تقصیرات ما در هر لحظه بگذرد.

یاران دل؛ علاوه بر گذشت کردن از بدیهای دیگران، بیاییم خوبی هایمان را نیز برای همدیگر بخواهیم و ای کاش سیاستمداران کشورمان نیز به جای نصیحت به دیگران که فقط بصورت شعارگونه بوده و یا اینکه دیده شده است همدیگر را بشدت می کوبند، در عمل می آمدند خوبیهای خود را با هم تقسیم می کردند و از اثرات آن نیز نصیب مردم کشورشان می شد تا  آشوب بهتان و تهمت در دنیای سیاست هایشان به هیچ طریقی ورود نمی کرد و مردم صبور و بی غل و غش ایران نیز از آنان درس می گرفتند و بیش از حالا امیدوارتر می شدند.

در این روزها به روزهای پایانی نیمه اول امسال که توسط مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای با عنوان "دولت و ملت، همدلی و همزبانی" نامگذاری شده است و بی شک این نامگذاری در این چند سال اخیر از والاترین شعار سیاسی رهبر معظم انقلاب بوده است داریم نزدیک می شویم و به نیمه دوم آن که اگر خدایمان برایمان عمری باقی بگذارد وارد خواهیم شد و نیز اینکه انتخابات مهم مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی را در کشور عزیزمان ایران که جانم فدای دین و میهنم باد پس از مذاکرات تیم هسته ای ایران با گروه 1+5 و بررسی برجام آن در پیش روی داریم و لازم است در این انتخابات مهم و عظیم در کشور عزیزمان هر چه دانایی داریم بکار گیریم و اشخاص امین و صالح را به هر دو مجالس بفرستیم و پس از آن با تمام قدرت و توانایی بدون هیچ فوت وقتی و با ایمانی قوی و نیتی واقعی با همیاری و همکاری یکدیگر سعی و تلاش کنیم که به خودمان متکی باشیم و در عمل اقتصاد مقاومتی را که از حالا می باید به همت دولت و ملت به اجرا گذاشته شود در زندگیمان جاری و ساری سازیم تا سند چشم انداز ایران اسلامی 1404 طبق برنامه نوشته شده آن تحقق یابد بطوری که به هیچ کشور دیگر، در هر زمینه ای مستأصل و وابسته نباشیم.

البته در اینجا نیز باید یادی هم کنیم از دلاوران، سلحشوران و ایثارگران اعم از زن و مرد، پیر و جوان در هر قشری و صنفی و از تمام اقوام در همه شهرها و روستاهای ایران که جانشان را خالصانه و بی هیچ ادعایی در راه دین و میهن خود و در هر برهه از زمان در طبق اخلاص گذاشتتند و با فداکاریها و از جان گذشتگی های خود حماسه ها آفریدند و علاوه بر الگو گرفتن از آنان سر تعظیم نیز فرود آوریم، زیرا آسایش و امنیتی که در حال حاضر کشورمان در مقایسه با کشورهای منطقة خاورمیانه برایمان فراهم شده است حاصل رشادتها و مقاومتهای این بزرگواران در مقابل متجاوزین تا به دندان مسلح تمامی سلطه گران جهانی بوده است که باید مدیون آنان باشیم و اگر هر چه داریم از نورانیت شمع محفل شهدا و جانبازان است که داریم.

پس اگر به چنین موضوعی اعتقاد داریم که حتما" داریم، یقین بدانید که دیگر هیچ یک از کیدهای شیطانی به باطن و درونمان نفوذ نخواهد کرد و با اَعمال نیک مان و با پیشرفت از دست آوردهایی که با توکل بر خداوند متعال بدست خواهیم آورد به آینده روشن سرزمن مان  امیدوار خواهیم شد و آیندگان نیز به همه کشورهای دنیا فخر خواهند فروخت و با غرور و افتخار خواهند گفت که پدرانمان این چنین بوده اند، به همانگونه که ما نیز از پدران و نیاکان خود به نیکی یاد کرده ایم: هر کس؛ دلِ دوست بجوید / مصلحت خود را، نپوید و نبوید...


مرده آنم که با مرامش، زنده بگرداند مرا                                         

کشته آنم که با اندیشه اش، جذب خود نماید مرا                                  

شیفته آنم که با کلامش، مدام به خود بخواند مرا                                                    

دلباخته آنم که با نگاهش، او از خود نراند مرا                   

من که باشم تا بگویم، که همه شمارند مرا

خاک پاک کسی باید باشم، که او درک نماید مرا

 

با تشکر از صبر و حوصله همگی عزیزان و دوستان

بنده کوچک خدا و ارادتمند شما؛ داریوش دوسرانی (tavabam)

وبلاگ: http://tavabam.tebyan.net (شعرهای داریوش دوسرانی)

ایمیل: darioush_13432000@yahoo.com

دسته ها : موضوعات ویژه
يکشنبه 15 6 1394 15:59

 

بسمه تعالی 

بنام خدای یگانه که غیر او یگانه دیگری نیست


خداواندا؛ گره امیدم را پیش تو بسته ام 

نمی خواهم آنرا باز کنی، پیشت بسته بماند امیدوارترم


در این روزها، حال و هوایم را از من نپرسید

که حال و هوایم، خیلی هم خوب نیست

نمیدانم چرا هر که می بینم، که او مثل خودش نیست!

دنیا، دنیای غریبی است و خالی از ریا نیست

دوستان را کجا یابم، که دلم با دیگران نیست

گرچه من این نامردمی ها را بارها؛

از همین مردم دیده ام، که آن تقصیر کسی نیست

شاید اشکال از خودم باشد، و آن دست خودم نیست

**********

خیلی وقت است که دلم، هوای محبتی کرده است

که در این هوا، چنین محبتی را نمی بینم

خیلی وقت است که دلم، دلتنگ یک عاطفه بی حاشیه ای شده است

که آنرا فقط در حاشیه متن هایی می بینم

خیلی وقت است که دلم، به مهر وابسته گردیده

که اگر بود، به آنی به رویاها می پیوستم

خیلی وقت است که دلم، سکوت را طلب کرده است

تا با زبان بی زبانی بگویم، آهای نشکنید آرامشم را

اما یاران دل، از من خورده نگیرید و مرا اینگونه درک کنید

زیرا تنهایی من، تنها در شلوغی های اطرافم خلاصه شده است

**********

از دست عزیزان که اگر گله ای بود، که دیگر گله ای نیست

از خودم نیز که اگر حوصله ای بود، که دیگر حوصله ای نیست

در همه عمرم که اگر مشغله ای بود، که دیگر مشغله ای نیست

هر لحظه جز این هم که اگر بارغه ای بود، که دیگر بارغه ای نیست

من گمگشته که جوانی خود را به بیراهه گذراندم که اگر یار دلی بود، که دیگر یار دلی نیست

به پیری هم که رسیدم که اگر حس و دلی بود، که دیگر حس و دلی نیست


با تشکر از صبر و حوصله شما

بنده کوچک خدا و ارادتمند شما؛ داریوش دوسرانی (tavabam)

ایمیل: darioush_13432000@yahoo.com


يکشنبه 1 6 1394 14:40

بسمه تعالی


خداوندا؛ گره امیدم را پیش تو بسته ام و نمی خواهم آنرا باز کنی

 پیش تو بسته بماند امیدوارترم


   خرده فرمایشی تلخ اما نصیحتی گوارا


با سلام خدمت همه کاربران محترم

در سایتهای خبری معتبر و یا نامعتبر

در ابتدای عرایضم باید بگویم که مخاطبان تمامی مطالب نوشته ام، همه بازیگران در عرصه سینما و تئاتر و خواننده های پاپ امروزی و یا ورزشکاران حقیقی که عاشقانه و جانانه برای زنده کردن دین و میهن خود هر کاری را که در توان دارند تا نام ایران را و مردمانش را همراه با فرهنگ غنی آن زنده کنند نیست و اشاره ام تنها به بعضی از همکاران این عزیزان است که در خبرها بی جهت حاشیه ساز شده اند و البته جهت معروف شدن بیشتر خود نیز خیلی مایل هستند تا به هر طریق ممکن خبرساز شوند.

این تنها نکته ای بود که در ابتدای عرایضم می خواستم خدمت تمامی آن بزرگواران به عرض برسانم.

اما علی ایحال ادامه عرایضم را در معرض دید همه خوانندگان محترم چه در این صنف قرار گرفته باشند و یا نبوده باشند و حال نیز چشم طمع در این عرصه را دارند و باید در هنگام ورود به آن حتما" مواظب باشند، قرار می دهم تا از نظرات همگی بزرگواران نیز بهره ببرم.

من نیز مانند همه کاربران محترم جهت مطالعه خبرهای موجود در سایت های خبری معتبر و یا نامعتبر که این نامعتبرها و غیر متعهدین، بصورت اتفاقی بر روی صفحه مانیتورم به چشمم می خورند، به نظرات کاربران خبرها هم نگاهی میاندازم تا شاید حرف و یا نوشته های منطقی در آن دیده باشم و بتوانم مطلبی را که در آن آموزنده باشد بیابم و بیاموزم.

اما متأسفانه اکثر خبرهایی از این دست و یا هر اظهار نظری که در چنین اخباری می بینم خبرهای بی حاصل از زندگانی فلان بازیگر و یا فلان خواننده پاپ امروزی و زیرزمینی و یا اینکه بعضی از ورزشکارانی است که یک شبه ره صد ساله را پیموده و به ثروتی رسیده اند می باشد و البته اینان نیز بی میل نیستند که نام و رسم شان همواره در خبرهای خبرساز، بصورت خبرساز بوده باشد و بیش از این معروفیتی که دارند باز هم معروفتر گردند و  البته در اکثر چنین خبرهایی که به صورت تخریب خبری نیز میباشد؛ کاربران آن می نشینند تا درباره آنان، نظراتشان را ارائه بدهند و حتی در این نوع اظهار نظرها نیز چه راضی شده باشند و یا ناراضی از اتفاقاتی که مثلا" برای فلان بازیگر، خواننده و یا ورزشکار اتفاق افتاده است بوده باشند و حتی در خصوص اظهار نظری که دیگر کاربران در همین خبرها هم می دهند، همدیگر را تشویق و یا تخریب می نمایند.

به همین خاطر مجاب گردیدم که من نیز نظرم را بصورت کلی برای همه دوستداران کنجکاو در خبرهای  اینچنینی انتقال بدهم تا به قولی نصیحتی کرده باشم که اگر کابران سایت های خبری در اینترنت نه در مورد خبرهای مربوط به بعضی از بازیگران یا خواننده های پاپ امروزی که با دیروزی های به درد نخور نیز چندان تفاوتی ندارند و یا خبرهایی از بعضی از ورزشکارانی که بی اخلاقی را رواج می دهند و با اینکارشان کثیری از جوانان ما را با عملکرد منفی خودشان بدنبال خود می کشانند و در حقیقت با همین نوع از رفتارهایشان جوانان را به بازی گرفته اند و خود نیز از کسان دیگری مانند خود الگو پذیرفته اند و به بازی هم گرفته شده اند، بیایند و تلاش کنند در خصوص نام آوران معروف ایران زمین که برای دین و میهن همگی ما عملکرد افتخار آمیزی داشته اند مطالعه ای بهتر جهت درک بهتر و آموختن آموزهای اخلاقی از همین عاشقان به دین و میهن داشته باشند و مطمئنا" اندیشه هایشان بارور گشته و مطالبی عمیق تر به ذهنشان خطور خواهد کرد تا بتوانند آنرا به دیگران نیز انتقال دهند تا دیگران نیز تحت تأثیر حرفها و مطالب خودشان قرار گیرند.

واقعا" چنین هنرمندان تئاتر و سینما و خواننده ها و حتی ورزشکاران جوان مشهور که همگی اینان یک شبه به ثروتی هم رسیده اند و نمی دانند با ثروتشان چه نوع کاری را انجام بدهند و یا چه رفتاری داشته باشند و دائما" نیز فکر و ذهن شان به سبک غربی می باشند و آرزو دارند روزی پایشان به جشنواره ها و مسابقات دو جانبه با اروپایی ها و امریکاییها برسانند، چه خصوصیات منحصر به فردی دارند که سایت های خبری از آنان خبر می سازند و شما کاربران محترم نیز در همین سایتها جمع می شوید تا از آنان برای خود الگو بسازید و درباره اش اظهار نظری کنید، حال این نظر شما چه بصورت ستایش شده از آنان بوده باشد و چه انتقاد آمیز از عملکردشان که چرا مثلا" فلانی این حرف را گفته است و یا فلان کار را کرده است....!

البته شاید این نوع از بازیگران، خوانندگان و ورزشکاران متمول و از کنترل در رفته چنانچه نظر بنده را نیز بخوانند و یا بشنوند شاید بگویند که ما کاری به کار کسی نداریم و این مردم و رسانه ها هستند که می خواهند به زندگی شخصی شان سرک بکشند و اظهار نظرهای دخالت آمیزی داشته باشند.

اما بایستی یادآوری نمایم که شغل بازیگری و ورزشی و حتی خوانندگی به لحاظ معروف شدن و به منظور ثروت بدست آوردن، شغل جذاب و دلپذیری است و اکثر کسانی که به این شغل روی می آورند به خوبی درک و باور دارند که چگونه با رفتارهایشان و نیز در مصاحبه هایشان در رسانه های خبری، مردم را بصورتی که خود مایل می باشند جذب خود نمایند و از آنجایی که خود نیز می دانند که اگر کاری را باب سلیقه شان بخواهند انجام دهند و اگر آن کار باب سلیقه عامه مردم نبوده باشد بالطبع عملکردشان رسانه ای خواهد شد و دیگرانی را نیز که به خود جذب کرده اند درباره شان به هر صورتی که بخواهند قضاوت خواهند نمود و حتی ممکن است این اظهار نظرها به مذاق این نوع افراد که درباره اش حرف و حدیت هایی را می رانند خوش نیامده باشد و همان لحظه از کوره هم در بروند و اظهار نظر کنند که حرفها و کارهایشان، سلیقه شخصی خودشان بوده و به خودشان مربوط می باشد و به هیچ کسی نیز ربطی ندارد.

درست است که سلیقه هر شخص به خودشان مربوط است، اما جدا بافته های از مردم بایستی بدانند که یک بازیگر و یا ورزشکار و حتی خواننده های امروزین کشور ما مخصوصا" آنانی که علاوه بر معروفیت داخلی معروفیت جهانی هم پیدا کرده اند، بهتر است مسائل شخصی شان را با کارشان تمیز دهند که چه اموری از آنان رسانه ای بوده و جه نوع دیگری از مسائل زندگی شان غیر رسانه ایست و این دیگر مشکل حادی نیست که انسانهای مشهوری مانند آنان در زندگی روزمرگی شان نتوانند انجام دهند!

پس چگونه است که در زمان بازیهای جام جهانی 2014 برزیل که تیم ملی فوتبال ایران در آن کشور حضور داشت عده ای از بازیگران دست و پا گم کرده به خاطر حمایت از تیم ملی در رسانه ها بوق و کرنا راه انداختند که ما داریم برای حمایت از تیم ملی به برزیل می رویم تا آنان احساس تنهایی نکنند اما همین که در آنجا آن افتضاح را به بار می آوردند هر یک مدعی می شوند به چه کسی مربوط است که به برزیل رفته ایم و تازه حجب و حیا داشتیم که در آنجا شلوارک پوشیدیم والا شورت پایمان می کردیم و در ثانی به هزینه خودمان رفته بودیم که در آنجا خوش بگذرانیم و به کسی هم مربوط نیست.

البته بعضی از بازیکنان دو رگه ای در تیم ملی را نیز به وضوح و به عینه دیدیم که چه نقش و نگارهایی بر روی بدن هایشان داشتند و بدون هیچ ابایی که اتفاقا" برای جوانان ما نیز الگو شده اند آنرا در معرض چشم جهانیان از طریق تلویزیون و ماهواره ها قرار دادند و انگار نه انگار که بازیکنان این تیم از یک کشور اسلامی همچون ایران بوده است.

بخاطر همین رفتارهای نسنجیده هنرمندان و ورزشکاران و حتی خوانندگان بی کنترل شده است که گاه و بیگاه اشتباهاتی را مرتکب می شوند و یک ملتی را به قعر تقصیرات خود می کشانند و در آخر نیز تقصیرات خودشان را به گردن حمایت کننده های خود می اندازند، درست مانند دو تیم ورزشی داخلی باشگاههای کشورمان که از کادر فنی، مربی و اسپانسر تیمها گرفته تا بازیکنانش در زمین بازی به جان هم می افتند و تماشاگران را تحریک می گردانند تا آنان نیز وارد معرکه خود بشوند و وقتی کار را به جایی می رسانند که نباید برسانند در آخر در بند قانون قرار می گیرند و در رسانه ها بصورت طلبکارانه اعلام می کنند درگیریها را یکسری تماشاگرنماها بوجود آورده اند و همین تماشاگرنماها بوده اند که مانع بازی دو تیم شان شده اند و ما از طرفدارهای تیم می خواهیم که هوای ما را داشته باشند.

به همین راحتی... و با سپاس از اظهار نظرهایشان! در آخر؛ معلوم هم نمی شود که چگونه این خاطیان، دوباره سر از همان باشگاهها در می آورند و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است و همه چی آرومه!

و ما مانده ایم با چشمان تعجب مانند و از حدقه درآمده مان که تماشاچیان بی تقصیر چه لزومی دارند که این همه وقت خود را بیهوده تلف کنند و این همه نیز هزینه کنند تا بازی دو تیمی را که طرفدارانی دارند به هم بریزند. کدام عقل منطقی این را باور می کند؟

آیا کاربران محترم تا بحال فکر کرده اند که چرا ما ایرانیها با آن تمدنی که ادعای آنرا داریم، در حال حاضر از بعضی از کشورها عقب افتاده ایم و شاید همین وقت تلف کردنهای ما به نوعی از سیاست های همان کشورهایی بوده باشد که با گسیل داشتن مربیان، مشاوران و تاجران خود به کشورمان که البته در اینجا لازم است یادی هم از دلالان این رشته ها کرده باشیم که با آوردن آنان پولهای کلانی نیز بدست می آورند، می خواهند هر یک از ما را در دعواهای بین خودمان سرگرم کنند تا از کارهایی که از ما سر می زند و به خودمان و به هموطنانمان علنا" ضربه می زنیم  عقب بیافتیم و دیگر حیثیتی از ما باقی نماند تا از هر لحاظ نیز محتاج به آنان بشویم؟...!!!

آیا تاکنون این دست از بازیگران و ورزشکاران و خوانندگان محترم فکر کرده اند که هر یک با پوشیدن لباس شیک و آراسته کردن خود به سبک غربی و حتی به شیوه های هالیوودی برای خودنما شدن؛ نشانه انسانیت نیست، بلکه نوعی جاهلیت است و ایجاد کردن جامعه ای بی هویت همانند خود که احتمالا" با شوق و ذوق نیز فکر می کنند که سبک جدیدی را در جامعه ابداع کرده اند؛ در صورتیکه ناخودآگاه اهداف و سیاست های همان کشورها را پیاده می کنند و اگر روزی به مرحله ای برسند که دیگر کار از کار گذشته باشد، خواهند گفت ما خیلی ها را نصیحت کردیم اما خودشان خواستند که به بیراهه بروند و کاری از ما ساخته نیست و ما هم مقصر نیستیم!!!

و این هم با سپاس دیگر از نتیجه گیری این عزیزان که اگر چنین نتیجه گیری را کرده باشند و لابد کشورمان زیر و رو شده است که ما خبر نداریم...!!!

لذا عزیزانی که چنین اظهار نظرهایی را می کنند پس بعد از این باید بنگرند به عقب افتادن کشورمان را که در ظاهر داریم برایش دلسوزی می کنیم و هر یک از ما به خودمان حق می دهیم که تقصیر را بر گردن دیگران بیاندازیم و خودمان را مقصر ندانیم...!!! آیا واقعا" غیر از این است؟

آیا واقعا" خودتان را، خانواده تان را، دوست و آشنایان و همسایه تان را  و یا هم محله ای تان را و همینطور همشهری تان را و از همه مهتر هموطنان تان را در دیگر شهرها و استانها و حتی همنوعان تان را با آگاهی بهتری درک کرده اید که با همدیگر بتوانید بهتر از این ارتباط واقع بینانه ای داشته باشید تا در آخر به شناخت خدا نیز برسید؟

حتما" بهتر از این حقیر می دانید که برای شناختن خدا ابتداء باید خودمان را بشناسیم و بعد دیگران را و در نهایت خالق یکتا را که به همه انسانها از زمان خلقتش فرموده است:

همه از خدائیم و بسوی او باز خواهیم گشت.

پس برای خودتان هم که شده است و اگر می خواهید کشورتان در میان دیگر کشورها عزتی غرورآمیز داشته باشد، برای از دست دادن آخرت خود به بیراهه نروید و چنین اعمالی را در جامعه رواج ندهید، زیرا این بیراهه رفتن همانا راه رفتن در راه شیطان است.

بهتر است هر یک از ما بیاییم به درون خودمان بیاندیشیم، نه اینکه به ظاهر خودمان بیاندیشیم و از دیگران نیز انتظار داشته باشیم که آنان باید از هدفها و نشانه های ما که ممکن است پوچ هم بوده باشد تبعیت کنند و به همین صورت که فکر می کنیم که شاید کارهایمان درست است دیگران نیز بایستی از ما الگو بگیرند.

بنظر شما اگر هر یک از ما بخواهیم چنین طرز فکری را که در ابتدای مطالبم و در همین پاراگرافها عرض شد داشته باشیم، آیا جامعه ای سالم خواهیم داشت؟

همه ما به مسئولیت خطیری که در جامعه داریم نه تنها مسئول جوابگوی خودمان هستیم بلکه بیش از اینها باید به خودمان و دیگران ارزش بگذاریم و منطقی تر بیاندیشیم.

ابوریحان بیرونی که در چندین قرن پیش، در سرزمین مادری هر یک از ما ایرانیان می زیسته است چنین گفته است:

«اگر زنده ای زندگی کن، ولی اگر زندگی جاوید می خواهی، نام نیک از خودت بر جای بگذار.»


مرده آنم که با مرامش، زنده بگرداند مرا

کشته آنم که با اندیشه اش، جذب خود نماید مرا

شیفته آنم که با کلامش، به خود بخواند مرا

دلباخته آنم که با نگاهش، از خود نراند مرا

من که باشم تا بگویم، که شمارند مرا

خاک پاک کسی می باشم، که او درک کند مرا


«هم همدیگر را بهتر بشناسیم و هم خدا را»


می توان دستها را به سوی بالاها گرفت   

تا به آسمان برود و در ابرها با خالق بود     

می توان در همان حال، ستاره ها را دانه دانه چید؛

و برای خود نگهداشت

می توان صدای پرنده ای را شنید؛

که بر روی شاخه درختی نشسته است و از ما می خواند

شُر شُر آب را با دست گرفت و از آن لذت برد

زندگی زیباست و تا بعدها گویاست

به شرط آنکه به زیبایی دید و آنرا به شیرینی چشید

کاش همگی ما قدر هم را می دانستیم

کاش ما همه به درد هم می خوردیم

کاش پرخاشگری ها در میان ما نبود          

کاش جنگ و جدل ها در این بین نبود

از غصه های خود تا چه اندازه ای من برایت بگویم؟

و تو تا چه اندازه ای توان شنیدنش را داری؟

من که به هفتاد من کاغذ؛

برای نوشتن تمام دردهایم نیاز دارم

شاید تو هم به مانندِ من و صبر و حوصله من؛

و حتی به حد و اندازة من نیاز داشته باشی

اما خیلی عجیب است که با هم درد مشترکی داریم

ولی نمی دانیم چرا از همدوریم!

شاید به همین خاطر بوده باشد؛

که به سوی گلی رفته باشیم

تا پس از چیدن آن،

که اگر همدیگر را دیدیم

با مهربانی آنرا به هم تقدیم کنیم

و بعد از آن، هم همدیگر را بهتر بشناسیم؛

و هم خدا را...


با تشکر از صبر و حوصله شما

بنده کوچک خدا و اراتمند شما - داریوش دوسرانی (tavabam)

وبلاگ: http://tavabam.tebyan.net (شعرهای داریوش دوسرانی)

ایمیل: darioush_13432000@yahoo.com

سه شنبه 26 3 1394 12:46

بنام خدای یگانه

که شکرانه ام برای اوست

و اگر هر چه دارم تنها از اوست

 

با سلام، این شعرم را تقدیم میدارم به گرانسنگان تمام اعصار یعنی معلمان ایثار و دلدار، که آدمیان را تا این دوران به واسطه برگزیدگانی از میان آنان که از سوی خداوند متعال تمیز داده شده است، به راه راست و به سوی خدای یگانه که غیر او یگانه دیگری نیست هدایت می دارند و از یاد نبریم که شعل معلمی همان راه انبیایی است که مانند آنان به مریدان خود که در اینجا شاگردان کلاس درسش می باشند با علم روز و با شیوه ای نوین، آنان را آشنایت می دهند و آموزش شعف انگیزی دارند، تا آینده خود و سرزمین عزیزشان را با انگیزه ای جاودانه و با توکل بر خدای لایتناهی، جاویدان و سرافراز بگردانند، انشاءالله...


شغل معلمی، همان راه پیغمبریست         

که هر طریقش، بی تردید راه هدایتگریست

شغل معلمی، بی شک هیچ همتایی ندارد

شأن و مقامش نیز، بی گمان هیچ نظیری ندارد

شاگردانش در درس او، همگی سراپا گوش به زنگ اویند

و در درسش اگر احتیاج به تکرار باشد، بی تردید محتاج به اویند

او می داند که دانش آموزانش، همه فرزندان ایرانند

و فردای ایران را، همانان می سازند

پس با عشق و ایمان، مردم ایران به معلم ارج می گذارند

و برای آینده ای بهتر، اولادشان را به او و خدایش می سپارند

 

با تشکر از صبر و حوصله شما

بنده کوچک خدا و ارادتمند شما

داریوش دوسرانی (tavabam)

ایمیل: darioush_13432000@yahoo.com

يکشنبه 20 2 1394 11:58

بسمه تعالی

بنام خدایی که نامش بالاترین نامهاست


ولادت با سعادت مولای متقیان و امیر مومنان امام علی (ع) را پیش رو داریم. او که تنها نمونه ترین و الگوترین انسانهای وارسته بر روی زمین است, اکثر اندیشمندان و صاحب نظران عالم او را به نیکی یاد می کنند و من نیز مایلم ایشان را اینگونه  توصیف کنم:

او انسان بی مانند و بی همتایی است که جهان کنونی, تاکنون نظیرش را ندیده است. او در کلام, اخلاق, رفتار, اندیشه, مروت و فتوت, معرفت و مردانگی, رشادت و مبارزه طلبی, ایثار و از جان گذشتگی, راهنمای راه تعالی و سعادت بخش تمامی انسانها, الگوی تمام خوبیها و پاکی ها, ایمان قوی به دین و خداوند متعال, یار و غمخوار پیامبر گرامی اسلام (ص), دلسوز محرومین و مظلومین زمانه خود در تمامی بلاد اسلامی, نمونه ترین پدری مهربان برای فرزندان حویش و نیز یتیمان پدران از دست داده, همسری ارزشمند و گرانقدر در زندگی پر از معنوی شان و والاترین اندیشمند زمانه خود و همینطور در تمام دورانها است که هر یک از ما به نوعی می خواهیم در زندگانی از او الگو بگیریم.

امید است بعد از این عمری باقی بماند که بتوانیم اندیشه های امام اول شیعیان جهان اسلام را به خوبی عمل گردانیم تا تمام خوبیهای دنیا, در ذهن و اندیشه های ما به تصویر کشیده شود و در آخر تبدیل گردد به واقعیت هایی که باید ببینیم, انشاءالله...


« منحرف کیست ؟ »


منحرف کیست ؟ هر آنکس که ولی نشناس است

شاهد روز غدیر است ، علی نشناس است

آنکه همواره دو پهلو بزند حرف و سپس

حرف خود را ، ز پی مصلحتی گیرد و پس

آنکه در لفظ ولی باور ، اما به عمل

در پی تفرقه ها دویده است ، سوی جمل

گر چه از مردم ما ، دم زند و زیست کند

لیکن همچو دامیست ،که در سوی چمنزار؛ زیست کند

من که او را نشناسم ، تا بدانم که او در پی چیست

او که از نام علی ترس دارد ، آدم نیست

او که قلب و دل پیغمبر را، ز خودش رنجاند

که یقینا" پس از ایشان ، در گِل ماند

*************************************

« همای رحمت »


علی جان ، در دلم هستی فراوان

همچون سایه ، مثل هاله

دستم را بگیر ، مثل دستار

روحم را بیارای ، با چند گفتار

همای رحمت من تو  هستی ، در این قلب بیمار

به جانم هر چه باشی ، برایم هستی بسیار

*********************************


قسم به تربت مادر, که سجده گاه من است

و مهر مادریش, تا ابد پناهگاه من است


*********************************

هرسال من به یادت هستم, مادر

حتی اگر امسال هم پیشم نباشی, مادر

این عید که برایت قابلی ندارد, مادر

صد عید هم بیاید آن هم به فدایت, مادر

و تو ای پدر؛

بی تو بودن چه سخت گشت, پدر

با تو آبدیده گشتن چه سهل گشت, پدر

دنیای پر آشوب را گذراندی ولی آرام گونه رفتی, پدر

از تو چه پنهان؛ که من هم آرام بودم ولیکن طوفانها داشتم, پدر

در آخر چه ساده گونه تو از دنیا رفتی, پدر

که حتی من نفهمیدم کی از پیشم رفتی, پدر

هر جا هستی من بیادت هستم, پدر

حتی این عید هم پیشم نباشی برایم تو عزیز هستی, پدر


پدر و مادرم؛ پیشم نیستید و من از نبودتان دلتنگم

اما وقتی روزتان می آید, با یادتان دلگرم ترم...

 

شعرم تقدیم به کسانی که مثل من از داشتن پدر و مادر محرومند و در روزهای میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت امام علی (ع) بیشتر به یادشان می افتند.

روز پدر که میاید و روز مادر که گذشت بر همگی مبارک باد, چه آنان که مانند من می باشند و چه آنان که پدر یا مادر هایشان و یا هر دویشان در قید حیات هستند و خداوند متعال سلامتی و طول عمر بیشتری را به آنان عنایت بگرداند تا همگی شان لحظه های مسرت بخشی را با هم و در کنار هم به خوبی و خوشی بگذرانند...

 

با تشکر از صبر و حوصله شما

بنده کوچک خدا و ارادتمند شما

داریو دوسرانی (tavabam)

ایمیل: darioush_13432000@yahoo.com


جمعه 11 2 1394 1:55

بسمه تعالی

بنام خدایی که نامش بالاترین نامهاست


مردی به شیخ گفت: وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طور دیگری بود و گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده بود. وقتی با هم نامزد کردیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند و وقتی هم ازدواج کردیم، خیلی ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی با هم زندگی کردیم و دریافتم همه زنها از همسرم زیباتر و بهترند...!!!

شیخ گفت: آیا دوست داری که بدانی از همه اینها تلخ تر و ناگوارتر چه چیزی است؟

مرد گفت: آری..

شیخ گفت: اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، خواهی دید که سگهای ولگرد محله ات هم از آنان زیباترند!

مرد لبخندی زد و گفت: ای شیخ؛ چرا این حرف را می زنی؟

شیخ گفت: چون مشکل در همسر تو نیست، بلکه مشکل زمانی است که امکان دارد انسان قلبی ناپاک داشته باشد و از خدا شرم نکند. بدینسان محال است که چشمان او را به جز خاک گور، چیز دیگری پر کند و تو ای مرد؛ آیا دوست داری تا دوباره همسرت را زیباترین زن دنیا ببینی؟

آن مرد گفت: بلی ای شیخ.

شیخ نیز گفت: فقط کافیست تا چشمانت را در میان زنان حفاظت کنی...

 

اما مخاطب این داستان تنها مردان بودند، ولی زنان نیز در خیلی موارد به نوعی مخاطب این موضوع هم هستند و بهترین بانویی که بانوان گرامی می توانند از او  الگو بگیرند "سرور بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س)" است که ایشان در عفاف و حجاب ممتاز وُ بی نظیر و یگانه بوده اند و بهترین جمله ای که تاکنون برای شما زنان از ایشان سفارش شده و گفته شده است بدین مضمون می باشد:


ای زن بتو از فاطمه اینگونه خطاب است

ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است


امید است شما بانوان گرامی سرزمین مان نیز بدور از هیاهوی شبکه های بی هویت ماهواره ای دشمنان دین و میهن مان که تا منزلگاه خانواده های اصیل ایران زمین نفوذ کرده اند از خود دور بگردانید و به یاری خداوند متعال در این راه پایدار و ثابت قدم بمانید، انشاءالله...

 

ای خواهر با عفت

تو با دیده و رویت

و با حفظ حجابت

پنهان بکن مویت

تا نامحرم و نامردان

نیایند به سویت

و با اذن خدایت

مصون شود جانت

 

با تشکر از صبر و حوصله شما

بنده کوچک خدا؛ داریوش دوسرانی (tavabam)

ایمیل: darioush_13432000@yahoo.com

دسته ها : موضوعات ویژه
يکشنبه 6 2 1394 16:50
X